اول مه امسال ويژه است. نه فقط براى طبقه کارگر که بيش از يک قرن است اين سنت بين المللى سوسياليستى را عزيز ميدارد٬ بلکه براى طبقه بورژوازى که بحران سراپاى وجود انگلى اش را فرا گرفته است. اول مه در طول تاريخ تاکنونى اش نقطه تلاقى تناسب قواى طبقاتى متفاوتى بوده است. طبقه ما سالهاى تاريک بعد از فروپاشى ديوار برلين را هنوز فراموش نکرده است. ابعاد و ويژگيهاى اين سالها که با زهرخند و طعنه روشنفکران بورژوا٬ ژورناليستها٬ مذهب جديد نظم نوينى و بازار آزاد٬ و تازه دمکراتهاى پست مدرنيست تداعى ميشد هنوز در اذهان زنده اند. روزهائى که چماق ضد سوسياليستى را تلاش داشتند دست هر خواننده ام تى وى هم بدهند تا "حقانيت" نظام منحوس متکى بر بردگى و "پايان تاريخ" و "پايان کمونيسم" را به طبقه ما بفروشند. زمانى که لنين را "ديوانه و ديکتاتور" و مارکس را "کهنه و منسوخ" و هر تازه بدوران رسيده و قلم به مزد سرمايه را "روشنفکران دوران جديد" معرفى ميکردند! دورانى که طيف زيادى از شبه سوسياليستها در مقابل تاچر و ريگان زانو زدند و به صف فالانژيستهاى نظم سرمايه پيوستند.
اين دوران تاريک و قدرقدرتى سرمايه که کارگر در انزوايش دندان قروچه ميکرد و خود را ناتوان ميديد مدتهاست گذشته است. دوره امروز حتى دوره برگشت و کمر راست کردن نيست٬ دوره تعرض مجدد وسيع کارگر و کمونيسم به نظام سراپا منحط و برده دارى سرمايه دارى است. دورانى است که مارکس به خيل اپورتونيست ها و نان به نرخ روز خورها و پادوهاى سياسى سرمايه پوزخند ميزند. دوره اى است که کارگر مجددا بايد تر و تميز و با پرچم آبا و اجدادى اش٬ پرچم سرخ انترناسيوناليستى کارگرى٬ به مراسم اول مه بيايد و فرياد بزند سرمايه دارى بايد سرنگون شود. با اعتماد بنفس اعلام کند که دنيائى انسانى و آزاد و عارى از استثمار و مالکيت خصوصى و طبقات و مزدبگيرى ممکن است. دوره اى است که بايد جنبش کمونيستى کارگران با پرچم مارکسيسم سرمايه دارى را به محاکمه بکشد و آلترناتيو خود را در مقابل جامعه بشرى قرار دهد.
نبرد اول مه در طول تاريخ نبردى برسر تغيير فورى زندگى طبقه کارگر و شکل دادن به آينده بشريت بوده است. در اول مه عصاره جنگ بيوقفه طبقاتى همواره خود را بيان کرده است. اين نبرد همواره از محدوديت هاى مبارزه طبقه کارگر٬ از سلطه افکار و منافع غير کارگرى٬ از فقدان ابزارهاى واقعى سياسى اين جدال٬ و از تعرض بيوقفه سرمايه رنج برده است. خيلى جاها سرکوب و به سازش و تمکين کشيده شده و بسيارى جاها شرافت تاريخى طبقه کارگر و مبارزه سوسياليستى را نمايندگى کرده است. اول مه امسال بر دوش اين تاريخ طولانى و افت و خيزهاى جدال طبقاتى برگزار ميشود. اول مه امسال بر متن بحران نفس گير و حاد سرمايه دارى٬ فلاکت ميلياردى و بيکارى نجومى٬ و آينده تاريک ترى که سرمايه دارى مقابل بشريت گذاشته است برگزار ميشود.
اول مه امسال در فرانسه و يونان و ترکيه و ايران و کره و بسيارى جاهاى ديگر ويژه است. اول مه تنها يک جشن کارگرى نيست٬ بلکه و اساسا روز اعلام پلاتفرم سياسى و عزم طبقه کارگر براى سال آتى است. در اينروز رئوس سياست کارگرى در مقابل دنياى بورژوائى اعلام ميشود. در اينروز کارگران مقدسات اين نظام اعم از "وطن" و "ميهن" و ناسيوناليسم را نفى ميکنند و بر هويت انترناسيوناليستى و انسانى و طبقاتى خود تاکيد ميگذارند. در اينروز کارگران مرزهاى بازار داخلى و حيات خلوت استثمار بورژواها و آئين و ايدئولوژى آنها را پشت سر ميگذارند و بر راه حل کارگرى براى آزادى جامعه از هر نوع سلطه و انقياد سياسى و اقتصادى تاکيد ميکنند. اول مه امسال ويژه است و مارکس در صدر هر مجلس واقعا کارگرى قرار دارد. در اول مه امسال جلوه هاى انقلابيگرى کارگرى خودنمائى خواهد کرد. اينبار نوبت روشنفکران ناقص العقل و نان خورهاى بورژواها و دولتها و دستگاههاى ترور و ارعاب تبليغاتى شان است که دندان قروچه کنند. ترديدى نيست که شرايط مساعد دنياى امروز براى جنبش سوسياليستى کارگران بلافاصله به پيروزى و پيشروى کارگرى ترجمه نميشود. ترديدى نيست که امسال بيش از هر سال بورژواها اوباش سرکوبگر و نيروهاى ضد شورش شان را آماده کرده اند. ترديدى نيست بورژوازى در جنگ با طبقه کارگر سر سوزنى توهم ندارد. همه اينها فرض طبقه ماست. اما نبرد اول مه امسال ميتواند سر منشا دوره اى از تحولات سياسى و پيشروى کمونيسم کارگرى باشد. روزى که طبقه ما بر الزامات پيشروى مبارزه طبقاتى نور بياندازد و خود را از توهمات ناسيوناليستى و دولتگرائى و دمکراسى بتکاند. اول مه امسال نبرد تاريخى روز جهانى کارگر را برجسته ميکند.
سرمايه دارى نظامى گنديده است و جامعه بشرى را در معرض تهديدات جدى قرار داده است. اگرچه جبهه هاى نبرد طبقاتى هنوز کشورى و بعضا منطقه اى اند اما مسائل و معضلات امروز جهانى اند و سياست و استراتژى کمابيش واحدى را از جنبش طبقه ما طلب ميکنند. در اول مه امسال بايد طبقه کارگر جهانى تنى واحد باشد و هدفى واحد يعنى سرمايه دارى را مورد تعرض قرار دهد. جنبش ضد کاپيتاليستى طبقه کارگر بايد در اينروز خود را در چشم بورژوازى در همه جاى دنيا بکند. بايد در اينروز پاى اعلام سلب از سرمايه دارى رفت و بر ضرورت و مبرميت و امکانپذيرى راه حل سوسياليستى و کمونيستى کارگران تاکيد کرد. در اينروز کارگران بايد به کل جامعه اعلام کنند که راه نجات در دست آنهاست. در اينروز بايد روى دوش تجارب نسلهاى متمادى جدال طبقاتى بر حقانيت کمونيسم و راه حل کارگرى آزادى جامعه تاکيد کرد و عليه معيارها و شعارها و اصول "لايتغير" و افسانه "اذلى و ابدى" بودن سرمايه شوريد. در اول مه بايد بى اعتبارى جهانى سرمايه دارى را به بسيج نيرو براى نفى اين نظام منحط تبديل کرد. اول مه امسال سنگر نبرد عليه کل موجوديت سرمايه دارى است.
اول مه٬ بر طبقه کارگر و جنبش بين الملل کمونيستى کارگران مبارک باد. *